تراژدی یا غمنامه یا سوگرنجنامه یا سوگنامه یا سوگنوشت
یکی از شکلهای نمایش است که ریشه در مناسک مذهبی یونان باستان دارد. تراژدی، توسط تسپیس ِایکاریایی معرفی شد و نام خود را از «تروگوس» (به یونانی: τρογοσ) یعنی بز، و «اویدیا» یعنی سرود گرفتهاست. تراژدی برخلاف کمدی کشمکش میان خدایان ویا شاهان و شاهزادگان است. تم غالب در اینگونهٔ نمایشی تقدیر و ناتوانی انسان در مقابل ارادهٔ خدایان است. پایان تراژدی کلاسیک به مرگ قهرمان یا پایان ناخوشایند دیگری ختم میشود. از منظر ارسطو هدف تراژدی ایجاد ترس و ترحم یا به عبارتی کاتارسیس در تماشاگر است و از دیدگاه شوپنهاور تراژدی، نمایش یک شور بختی بزرگ است.تراژدی تقلیدی است از واقعهای جدی، کامل و با اندازه معین که به عمل و نه روایت و به زبانی فاخر ترس و شفقت را برانگیزد و موجب تزکیه نفس و یا کاتارسیس شود.
ساختار تراژدی
۱. پیش درآمد (پرولوگ): اطلاعاتی دربارهٔ حوادث آینده نمایش به تماشاگران میدهد.
۲. مقدمه (پارودو): ورود همسرایان. اگر پرولوگ نباشد نمایشنامه با پارودو آغاز میشود. پارودوی نمایشنامههای موجود از یونان باستان بین ۲ تا ۲۰۰ سطر است، که همه ابتدا همسرایان را معرفی میکنند، سپس یک شرح تفضیلی دربارهٔ وقایع و رویدادهای نمایشنامه میدهند و بعد فضای لازم را میسازند.
۳. طرح داستانی (اپیزود): اولین ورود بازیگران به صحنه و آغاز رویدادهای نمایشنامه را گویند. یک سلسله داستانهای فرعی بین ۳ تا ۶ داستان یا حادثه معترضه ارائه میشود.
۴. آوازهای دسته جمعی همسرایان (استاسیما): اپیزودها را از یکدیگر جدا میکنند. همسرایان دربارهٔ وقایع پیش آمده نظریهپردازی میکنند.
۵. فرود یا نتیجه (اکسُدوس): که شامل خروج بازیگران و همسرایان است.
– اجزای #تراژدی از دید #ارسطو:
* هسته داستان ، که ترتیب منظم و منطقی حوادث و اعمال است.
*قهرمانان و اشخاص ، که بازیکنان نمایشنامه میباشند.
*اندیشهها، که حرفهای قهرمانان یا نتایج اعمال آنان است.
*بیان یا گفتار، که نحوهٔ کاربرد و تأثیر کلمات در تراژدی است.
*طرز بیان باید سنگین و موزون باشد.
*آواز کُر، آوازهایی است که دستههای همسرایان در تراژدی میخوانند.
*وضع صحنه یا منظر نمایش، که مربوط به صحنه آرایی و صحنه سازی است.